“
معنویت
معنویت به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خودشناسی می شود بیلوتا معتقد است معنویت ، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روز مره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان است ، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه ای شود که فراتر از خودمان است (غباری بناب و همکاران ،۱۲۸:۱۳۸۶)
معنویت امری همگانی است و همانند هیجان ،درجات و جلوه ها ی مختلفی دارد . ممکن است هشیار یا ناهشیار ،رشد یافته یا غیر رشد یافته ،سالم یا بیمار گونه ،ساده یا پیچیده و مفید یا خطرناک باشد (وگان ،۲۰۰۳).
وگان بعضی از خصوصیات معنویت را چنین عنوان کردهاست :
۱-بالاترین سطح رشد در زمینههای مختلف شناختی ،اخلاقی،هیجانی و بین فردی را در بر میگیرد .
۲-یکی از حوزه های رشدی مجزا میباشد .
۳-بیشتر به عنوان نگرش مطرح است . (مانند گشودگی نسبت به عشق )
۴-شامل تجربه های اوج می شود .
به نظر غباری بنات و همکاران (۱۳۸۶) معنویت عبارت است از ارتباط با وجود متعالی ،باور به غیب، باور به رشد و بالندگی انسان در راستای گذشتن از پیچ و خم های زندگی شخصی بر مبنای ارتباط با وجود متعالی و درک حضور دائمی وجود متعالی در هستی معنادار ،سازمان یافته و جهت دار الوهی .
الکینز و همکاران پدیده معنویت را دارای یک ساختلر چند بعدی می دانند که شامل ۹ بخش عمده می شود . این اجزاء به طور خلاصه به قرار زیر هستند :
۱-بعد روحانی یا فرامادی : که به عنوان خدای مشخص فرد ،خود فراتر یا بعد فرامادی تجربه می شود .
۲-معنا و هدف در زندگی : به معنا که خلاء وجودی را می توان با زندگی معنا دار کرد.
۳-داشتن رسالت در زندگی : فرد معنوی نوعی احساس وظیفه و تعهد دارد .
۴-تقدس در زندگی : زندگی مشحون از تقدس است . و فرد معنوی میتواند تجربه های نظیر حیرت و اعجاب را حتی در موقعیت های غیر مذهبی داشته باشد و دیگر اینکه سراسر زندگی مقدس است .
۵-اهمیت ندادن به ارزش های مادی : رضایت نهایی را ،نه در مادیات بلکه در مسائل معنوی و روحی می توان یافت .
۶-نوع دوستی : به معنای تحت تاثیر درد و رنج دیگران قرار گرفتن ،داشتن احساس عدالت اجتماعی و اینکه همه ما بخشی از آفرینش هستیم .
۷-آرمانگرایی : فرد جهانی بهتر را در ذهن به تصویر می کشد و تمایل دارد که این آرمان را برآورده سازد .
۸-اگاهی از تراژدی : درد ،مصیبت و مرگ قسمتی از زندگی هستند و به آن رنگ و روح می بخشند.
۹-اثرات معنویت : معنوی بودن واقعی موجب تغییر همه جنبههای بودن و نحوه زیستن می شود (کشمیری و عرب احمدی ،۱۳۸۷).
هوش معنوی در سازمان:
باشد و قوانین و نقشها را دستخوش تغییرات خود نماید، قادر به انجام اصلاحات بی شمار گردد و بتواند شرایط را به بهترین شکل متحول کند.همان طور که می دانید امروزه عصر رقابت و پیچیدگی است و همه سازمان ها هم با انسان ها سروکار دارند که دارای رفتارهای غیر قابل این تنها انسان است که از هوش معنوی «SQ» برخوردار است، هوشی تحول پذیر و توانایی که به او قدرت می بخشد تا خلاق پیشبینی هستند، بنابرین تنها راه به خدمت در آوردن افراد ترغیب آن ها به توسعه معنویاتشان و همین طور ایجاد زمینه آن توسط رهبران هست. در واقع، رهبر معنوی با ویژگیهای منحصر به فرد خود، چشم اندازی از آینده سازمان ایجاد و به گونه ای در کارکنان نفوذ میکند که آنان به تحقق چشم انداز سازمان ایمان آورند و به آینده سازمان امیدوار باشند، به این ترتیب انگیزه درونی کارکنان را برای تلاش بیشتر افزایش میدهد. از طرف دیگر با رواج فرهنگ نوعدوستی موجب می شود که افراد توجه عمیقی به خود و زندگی گذشته خود داشته باشند و روابط مطلوبی با دیگران بر قرار کنند. چنین رهبری موجب می شود کهکارکنان معنای واقعی شغل خود را درک کنند و برای شغلی که دارند اهمیت قائل شوند. همچنین به آن ها این احساس دست میدهد که شغلشان از نظر سازمان و سایر همکاران نیز دارای اهمیت است. این رهبران چشم انداز و ارزشهای مشترکی برای کارکنان ایجاد و موجبات توانمندی تیمی و سازمانی آنان را فراهم میکنند که در نهایت سطح رفاه زیستی و سلامتی و تندرستی کارکنان و همچنین بهره وری و تعهد سازمانی آنان افزایش خواهد یافت.و در نتیجه کارایی آن ها افزایش خواهد یافت. (نرگسیان،عباس،تدبیر،سال ۸۶)
اجزاء هوش معنوی:
۱ تحمل هوش معنوی:نور بصیرت که به انسان اجازه میدهد در مورد جنبههای خاصی از واقعیت ، خیال بافی میکند. همچنین این ویژگی حس درک هیبت و عظمت خلقت و حس خودشناسی را امکان پذیر می کند.
۲ ادراک مستبدل:نقطه مقابل تحمل شهودی است.این فرایند شامل ترسیم،توسعه و تحلیل بصیرت به دست آمده از طریق شهود بخاطر روشن کردن معنا و جزئیات بصیرت است.
۳ آگاهی بر خواست و نیت :با ترکیب تحمل شهودی و ادراک مستدل انسان قادر خواهد بود که به یک حالت دانستن وارد شود،دانستن کامل هدف خواسته هایش.
۴ عشق و شفقت:نعمت عشق بیانگر جریان نا محدود عشق و انرژی الهی است.
۵ قدرت و عدالت متمرکز:نقطه مقابل عشق،زور و محدودیت است. زمانی که در شکل مثبت ظهور باید نشان دهنده عدالت و انصاف خواهد بود این ویژگی،ایجاد کننده نظم و احساس مسئولیت و توانایی کنترل و ارزشیابی رفتارهای خود شخص است.
۶ شفا و بخشش:وقتی عشق و زور و محدودیت به طور مطلوب،شوند نتیجه عبارت است از بهبود و تعدیل انرژی های متعادل نشده .شامل بخشش خود و دیگران،ابراز دلسوزی،خارج کردن عصبانیت بدون شکستن حریم دیگران.
۷ زندگی با شوق: بروز کامل عشق در شخصیت فرد و توانایی برای زندگی با شادابی و شوق است .
۸ زندگی با وقار ،یکدلی و تعهد:به صورت پایبندی به اصول شخص و نیروی متعالی خودش است .بدون این حس شخص دچار لاقیدی می شود. در این حالت شخص میتواند وسوسه را رد کند و در رفتارها و صحبت هایش تعهد به ارزشهای شخصی را نشان دهد و مسیر اخلاقی راهنمایی وی در زندگی و کسب کار خواهد بود .
۹ پیوند و خدمت خلاق : این ویژگی برد و عملکرد اشاره دارد : داشتن خلاقیت و دیگری ارتباط و پیوند داشتن با دیگران در اینجا شخص ترکیبی از حضور خداوند ، عشق و وقار را در امور عادی زندگی روزانه اش از خود نشان میدهد و رفتار های او بر اساس کارهای مثبت و متعهدانه است .
۱۰ پادشاهی خداوند / شادی و تکمیل / زندگی با هوش معنوی مطلوب:یعنی شخص هر چه را در زندگی با آن سر و کار دارد یا اساسا در دنیا وجود دارد را نشانه ای از وجود خداوند و حضور خداوند و نظارت او بر اعمالش بداند و اینکه همه چیز به خواست و اراده خداوند انجام میگیرد .(عبدا…زاده و همکاران ،۴۲:۱۳۸۸)
ابعاد معنویت
معنویت دارای سه بعد است:
۱٫ معنا: معنویت شامل جست وجوی معنا و هدف به شیوه ای است که به وجودی مقدّس یا واقعیتی غایی ارتباط پیدا میکند. معمولاً این امر موجب پاسخ به این سؤال می شود که چه گونه دیدگاه من درباره وجودی مقدّس یا واقعیتی غایی به زندگی ام معنا می بخشد؟ معنا ممکن است دربرگیرنده اصول اخلاقی و ارزش های متعالی نیز باشد، بخصوص که این جنبههای زندگی سرچشمه گرفته از دیدگاه ما نسبت به وجودی مقدّس یا واقعیتی غایی است.
“
[دوشنبه 1401-09-21] [ 05:37:00 ب.ظ ]
|