" فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – بهبود بهره وری نیروی انسانی – 5 " |
“
اهداف توسعه منابع انسانی
هدف نهایی توسعه منابع انسانی، تضمین بقا و ارتقای (حفظ و توسعه) سازمان از طرق زیر است: الف) هماهنگی با تغییرات و تحولات مختلف درونسازمانی و برونسازمانی و نیازهای ناشی از آن از جهات مختلف.ب) بهبود و ارتقای سطح کمی و کیفی عملکرد فردی و سازمانی و ارتقای سطح بهره وری.پارهای اهداف واسطهای برای رسیدن به این آماجها که از طریق آموزش و بهسازی قابل دستیابی هستند عبارتند از: ۱- توسعه مهارت ها و تواناییهای انجام کار و درک دانش و اطلاعات مورد نیاز توسعه نیروی انسانی برای پیشرفت در تولید ۲-توسعه دانش، مهارت ها (ادراکی، انسانی و فنی) و نگرشهای لازم برای موفقیت و بهبود عملکرد ۳- شناسایی و پرورش استعدادهای نهفته کارکنان ۴- به روز کردن مهارت ها و اطلاعات کارکنان ۵-آشنا ساختن کارکنان با اهداف و موقعیت سازمان و جایگاه خویش۶-افزایش اثربخشی و کارایی نیروی انسانی ۷-کاهش اتلاف و ضایعات کاری ۸- کاهش نیاز بر نظارت نزدیک کارکنان ۹-افزایش قابلیت انعطافپذیری کارکنان ۱۰- افزایش رضایت شغلی ۱۱-کاهش سوانح کار ۱۲-فراهم آوردن زمینه ترفیع شغلی۱۳-انگیزش کارکنان (عباس زادگان و ترک زاده،۱۳۸۱).
مدیران سازمان جهت اداره مجموعه خود، وظایف متعددی را انجام می دهند. یکی از این وظایف، اداره منابع انسانی و نیروی کار سازمان است. منابع انسانی به عنوان یکی از عوامل و نهارههای اصلی هر سازمان، نقش بسزایی در کیفیت و کمیت ستاده های هر سازمان دارد. بعبارت دیگر، عامل انسانی شاید یکی از عواملی باشد که در تمامی مراحل فعالیت اعم از مراحل درونداد، فرایند و ستاده سازمان نقش داشته باشد. از این رو، امروزه یکی از چالشهای اصلی مدیریت منابع انسانی، نیروی کار و تحولات ایجادشده در آن است. فعالیتهای سنتی منابع انسانی به طور کلی شامل جذب، آموزش، حفظ و نگهداری است. این فعالیتها که بر جنبه های انسانی و اجتماعی سازمان مانند کار گروهی، انگیزش و رفتار، ارتباطات و روابط انسانی تأکید دارند، علیرغم کمکهای بسیار زیاد به سازمان، از دیدگاه و حوزه محدودی به آن نگریسته و بدین لحاظ باعث شده است که بسیاری از سازمانها نتوانند بر حسب موقعیتهای متحول امروزین به پیش بینی و تحول منابع انسانی دست یابند. به عبارت دیگر، انجام فعالیتهای فوق، قبل از اینکه مبتنی بر نیاز شرایط کاری و محیط فعالیت باشد، بیشتر مبتنی بر رویه ها و مقررات سازمان بوده و از دیدگاه استراتژیکی نسبت به انسانی برخوردار نبوده است (حاضر، ۱۳۸۳).
بدین لحاظ، رشد و توسعه نیروی انسانی و افزایش مهارت، خلاقیت و دانش نیروی کار در تمام سطوح سازمان برای مدیران دهه ۹۰ یک اولویت استراتژیک محسوب میشده است. چراکه نیروی کار از نظر ظاهر، طرز تفکر و عملکرد با گذشته فرق دارد و در بسیاری از جهات مانند سن، جنسیت، فرهنگ، آموزش، ارزشها و اشتغال افراد معلول و ناتوان دچار تحول شده است (حاضر، ۱۳۸۳).
نیروی کار از لحاظ ترکیب و تغییر در مهارت های شغلی با چالشهای جدیدی روبرو شده است و مدیران سخت در تکاپوی هموارکردن این چالشها هستند و قوانین و خط مشیهای سازمانها را در جهتی سوق می دهند که بتوانند به نحو احسن، از فرصتهای بوجودآمده از تحولات مذبور استفاده کرده و با تهدیدهای موجود مقابله کنند. امروزه توجه به عامل انسانی و نیروی کار، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است و واژه هایی چون انگیزش، خلاقیت، پویایی، رضایتمندی و آموزش آنقدر در سازمانها متداول شده است که هیچ سازمانی نمیتواند از آن ها چشمپوشی کند. نقش نیروی انسانی و نیروی کار به عنوان موتور محرکه سازمان تا حدی است که امروزه بحث کیفیت نیروی کار از اهمیت بالایی برخوردار است و اعتقاد بر آن است که کیفیت نیروی کار موجب تولید کالا و خدمات بهتر شده و قدرت سازمان را در رقابت و جذب سرمایه افزایش میدهد و درنهایت رشد اقتصادی را برای سازمان و در سطح کلان برای کشور به ارمغان میآورد(فرمندز[۳۸]، ۲۰۰۲). اهمیت فوق باعث شده است که مدیریت امور کارکنان از وضع سنتی خود به نام کارگزینی خارج شود و به نظام مدیریت منابع انسانی تبدیل شود. در نظامها صنعتی و فراصنعتی پیوند میان نیروی انسانی با تولید و بهره وری دگرگونی یافته است. انسان و نیروی کار همگام با پیچیدهتر شدن روند تحول و تکال، به صورت درونداد سرنوشت درآمده است و میتوان این ادعا را نمود که بهره وری به گونه فزایندهای پیامد آگاهی، مهارت ها و تواناییهای مغز پرورشیافته است. به عبارت دیگر بهره وری با ارزش افزوده انسان در نظام سازمانی برابر گشته و با توجه به چنین تحولی است که میتوان گفت «انسان بزرگترین سرمایه است». به لحاظ این اهمیت است که به بهره وری منابع انسانی و تعیین جایگاه سهم وی در تولید کالا و ارائه خدمات بیش از پیش توجه شده است و یکی از استراتژی های بهره وری نیز توجه به نقش نیروی انسانی است (شاهبیگی، ۱۳۸۵).
بهره وری و راهبرد منابع انسانی منابع انسانی و مدیریت نیروی انسانی در سازمانها به عنوان کاتالیزور و تسریعکننده افزایش بهره وری در سازمان عمل میکنند. از این رو باید برای افزایش بهره وری راهبردهای مناسبی را در نظر بگیرند. اصولاً اهمیت بحث از اینجا است که انسانی با سایر عوامل سازمانی قابل مقایسه نیست. برای مثال، در یک محیط فیزیکی و صنعتی، کارایی و راندمان که حاصل نسبت ظرفیت فعلی به ظرفیت رسمی است تقریباً هرگز به یک نمیرسد و همواره کوچکتر از یک است. لکن در مورد انسان (سیستم باز) بواسطه انگیزش و رهبری صحیح می تواند از یک بزرگتر باشد. بهره وری مترادف با کیفیت منابع انسانی است و راجع به افرادی با مهارت های خود روحیه گروهی، کارایی، خلاقیت، نوآوری، غرور کاری و مشتری گرایی را برای سازمان به ارمغان می آورند، صحبت می کند(فرمندز، ۲۰۰۲). بهره وری منابع انسانی به مفهوم استفاده مفید، مؤثر و کارآمد از مهترین عامل یعنی نیروی انسانی است و با توجه به گسترش این عوامل – به دلیل پیچیدگی شخصیت انسان – ابتدا عمدهترین عوامل را از لحاظ سازمان بین المللی کار و از دیدگاه صاحبنظران علوم رفتاری و مدیریت رفتار سازمانی بیان کرده و در مورد سایر عوامل، فقط به ذکر آن ها به طور فهرستوار اکتفا می شود و در جای خود به صورت مشروح، به عنوان عوامل مؤثر بر بهره وری منابع انسانی توضیح داده می شود (شاه بیگی، ۱۳۸۵).
بهبود بهره وری نیروی انسانی
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 04:47:00 ب.ظ ]
|