پایان نامه تعیین رابطه بین مهارتهای سه گانه فنی، انسانی و ادراکی مدیران با میزان اثربخشی آنها در بین دبیرستانهای پسرانه،دخترانه |
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
1-1- مقدمه
یادگیری دانشآموزان در ارتباط با کیفیت فعالیت معلمان قرار دارد و از جمله دیگر نقشهای مدیران است که به ارزشیابی این فعالیت بپردازند.
اچسون و دامین گال[1] مدیران آموزشی را بعنوان افرادی میدانند که بیش از همه درباره ارزشیابی از معلمان مسئولیت دارند و معتقدند مدیران باید در این زمینه مهارت بیابند، در این صورت است که ارزشیابی آنان از معلم میتواند فراهم آورنده اطلاعات مفید و ارزشمندی در راستای پیشرفت آموزش باشد (اچسون و دامین گال، ترجمه بهرنگی، 1380، ص 364-363).
توجه به چنین نقشهای تعیین کننده مدیران در مدارس، بویژه دبیرستانها بعنوان آخرین مرحله از آموزش عمومی است که سیاستگذاران آموزش و پرورش پی بردهاند در شرایط پیچیده و دشوار آغاز قرن بیست و یکم بدون مدیریت ماهر و مؤثر نخواهند توانست به تحقق اهداف و اثربخشی نائل شوند و به مسئولیت روزافزون خود نسبت به اجتماع پاسخ گویند(نیکنامی، 1375، ص 14).
مطالعات بسیاری که تاکنون در زمینه سازمان و مدیریت انجام پذیرفته این موضوع را روشن میسازد که مدیریت، وجه انسجام بخش سازمانهاست و بعبارتی بعنوان یک حرفه مستلزم مهارتهای خاصی در زمینههای مختلف است. مدیران متبحر توانایی آن را دارند که «رفتار سازمانی خود و کارکنان را در زمینه وسیع هدفها و روابط رسمی، هدفها و روابط غیررسمی، روابط سازمانی در ارتباط محیطی و خودآگاهی تجزیه و تحلیل کنند و با جامعیت، ژرف اندیشی و انعطاف پذیری رفتار حرفهای مناسب سازمانی را نشان دهند.» (اسکات، پیشگفتار بهرنگی، 1380، ص 6) و بر این اساس برای اثربخش بودن نظام آموزش و پرورش بعنوان یک نهاد اجتماعی و از پیچیدهترین سازمانهای امروزی، وجود مدیران ماهر ضرورتی قطعی دارد، مدیریت در این مفهوم عبارت است از «تهیه تدارکات و اتخاذ شیوههای لازم برای ایجاد محیطی که آموزش و یادگیری بتواند در آن اتفاق بیفتد.» (اچسون و دامین گال، ترجمه بهرنگی، 1380، ص 78).
بنابراین باید به مهارتهای لازم آراسته باشد تا بتواند از عهده وظایف محوله بر آید و نقش خود را که جنبه اثربخشی وظیفه است (عسگریان، 1370، ص 25) بخوبی ایفا کند.
مهارتهای مدیر از جمله مسائلی است که از ابتدای شکلگیری مدیریت به معنای امروزی آن مورد توجه صاحبنظران و محققان بوده است، (مک میلان[2] و شولر[3]، دریافتهاند آنچه که در توسعه منابع انسانی و بهبود عملکرد سازمانی مؤثر است، دانش و مهارتهای نیروی انسانی است.» (مشبکی، 1377، ص 361)رابرت کاتز[4] مهارتهایی را که برای مدیران لازم است به سه دسته مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی تقسیم کرده است، (کاتز، ترجمه توتونچیان، 1370، ص 96) مهارت مدیران در ابعاد و وجوه فوق یعنی بکارگیری تکنولوژی (مهارت فنی) و کار با انسانها (مهارت انسانی) در قالب پردازش صحیح اطلاعات و درک کامل سازمان (مهارت ادراکی) برای دستیابی مؤثرتر به اهداف سازمانی (اثربخشی) بعنوان مفهومی از مدیریت امروزین و تواناییهای مدیر مورد توجه فرد لوتانز[5] قرار گرفته است و در تحلیل سازمانی به آن اشاره دارد(لوتانز، ترجمه سرمد، 1375، ص 13).
اسکات[6] به نقل از لورنس و لورچ[7] بیان میدارد که پیشرفت عمده در مفهوم اثربخشی سازمانی به این ادعای نظریهپردازان اقتضایی مبنی بر اینکه برخی از انواع ساختارهای سازمانی برای محیطهای بخصوص مناسبتر از انواع دیگر آن میباشد و مناسب بودن ساختار با محیط، همواره ناظر بر اثربخشی سازمانی است، بر میگردد(اسکات، ترجمه بهرنگی، 1380، ص 445).
همیشه یکی از ابعاد اثربخشی سازمانها نیل به اهداف را مورد اشاره قرار داده است بطوریکه هوی و میسکل[8] میگویند «اثربخشی سازمانی بطور سنتی برحسب درجه کسب هدف تعریف شده است، یک سازمان وقتی اثربخش است که نتایج قابل مشاهده فعالیتهای آن با اهداف سازمانی برابر یا بیشتر باشد.» (هوی و میسکل، ترجمه سید عباسزاده، 1376، ص 255).
در سالهای اخیر، تحلیلگران سازمان و مدیریت بطور فزاینده به مقوله اثربخشی سازمانی علاقمند شدهاند این درجه توجه به اثربخشی سازمانها به دلیل افزایش حجم رقابت جهانی میباشد (اسکات، ترجمه بهرنگی، 1375، ص 471) که خود به موضوعی مهم در آموزش و پرورش تبدیل شده است. مدیر دبیرستانی که از مهارتهای سهگانه برخوردار است و این مهارتها را در فرآیند مدیریت بکار میبرد دبیرستان را به اثربخشی خواهد رساند.
در دبیرستانها، معلمان از شغل خود رضایت دارند، کارکنان برای بقاء و توسعه آن تلاش میکنند، برنامهریزی علمی درست و متناسب است، دانشآموزان به موفقیت تحصیلی نائل میشوند و تمامی عوامل انسانی برای خود و دیگران احترام قائل هستند.
1-2- بیان مسئله
همه مشاغل مدیریت مستلزم کاربرد مهارتهاست. گرچه در انجام دادن بعضی از وظایف، مهارتهای سهگانه لازم و ملزوم یکدیگر به نظر میرسند، با وجود این، ارزش نسبی آنها در سطوح و ردههای مختلف مدیریت فرق میکند. مدیران ردههای سرپرستی به مهارتهای فنی قابل ملاحظهای نیاز دارند زیرا که وظایف آنها غالباً ایجاب میکند که زیردستان خود را راهنمایی کنند یا آموزش دهند. در مقابل مدیران ردهبالای سازمانها چندان نیازی به مهارتهای فنی ندارند بلکه وظایف تصمیمگیری، برنامهریزی و سازماندهی ایجاب میکند که به مهارت ادراکی قابل ملاحظهای مجهز باشند. مهارتهای انسانی تقریباً لازمه انجام دادن همه وظایف در همه سطوح مدیریت است زیرا که مدیران صرفنظر از نوع وظایف یا سطح مسئولیت و مقام با افراد انسان سر و کار داشته برای جلب همکاری و اثرگذاری بر رفتار آنها باید از مهارتهای انسانی برخوردار باشند. از این رو، امروزه، در مدیریت سازمانها، تأکید بر مهارتهای انسانی اولویت ویژهای پیدا کرده است(بیگدلی 1380).
علاقه شدید به اثربخشی سازمانی پدیده تازهای است و نه پدیده منحصر بفردی در آموزش و پرورش، نویسندگان بخشهای عمومی و خصوصی تعلیم و تربیت در طول سال گذشته توجه شدید خود را نسبت به طرز اداره اثربخش و کارآمد همه انواع سازمانها ابراز داشتهاند.
بحث پیرامون اثربخشی سازمانی مدارس نشان میدهد که ترجمه به اثربخشی را میتوان تعریف کرد و اندازهگیری نمود. موضوع ما این است که موضوع اثربخشی سازمانی در تئوری و عمل مدیریت آموزشی چنان محوری است که سؤالات مشکل در رابطه با این مفهوم را نمیتوان نادیده گرفت، این موضوع نه فراموش خواهد شد و نه باید چنان شود.
تعلیم و تربیت عاری از نشانههای اثربخشی نیست و مربیان و عموم مردم مطلع هستند که مدارس مختلف حتماً با تعداد دانشآموزان یکسان، میزان موقعیت متفاوتی دارند. برای مثال، والدین بیاساس اطلاعات واقعی یا خیالی ممکن است تصمیم بگیرد که به خاطر فرزند خود در منطقه آموزشی معین سکونت گزیننده علاوه بر این، مدارس نتایجی را به اطلاع عموم میرساند که به نظر مقامات رسمی بیانگر موقعیت، آنهاست(هوی، میکسل، 1382).
در این راستا محقق با این مساله روبروست که آیا مهارتهای مدیران (فنی، انسانی ، ادراکی ) بر اثربخشی مدیران تاثیر دارد؟
برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-01-12] [ 03:55:00 ق.ظ ]
|